دریاچه ی قو | ||
مبادا ناگهان... تنهایی من! تو هم با دیگران... تنهایی من! ببین گنجشک ها رفتند، پس تو کنار من بمان تنهایی من!
[ دوشنبه 97/10/10 ] [ 9:35 صبح ] [ سید حبیب نظاری ]
[ نظرات () ]
فواره 1 رها، افتاده، عاشق، مهربان، شاد پرو بالی به هم میزد، میافتاد کنار حوض سنگی داشت گنجشک به فوّاره پریدن یاد میداد [ یکشنبه 94/5/11 ] [ 2:59 عصر ] [ سید حبیب نظاری ]
[ نظرات () ]
صداقت، صمیمیت، گشاده رویی، وفای به عهد و نجابت از ویژگی های مردی به نام علی گنج کریمی هستند. امیدوارم همکاران جدید او، قدر صفات انسانی او را بدانند... تمام شب، به رسم مهربانی کنار شاخه های شمعدانی من و گنجشک ها ماندیم، پس تو اگر می خواستی می شد بمانی [ شنبه 93/9/15 ] [ 12:47 عصر ] [ سید حبیب نظاری ]
[ نظرات () ]
دوستان عزیزم سلام! چند سوال خیلی ساده:
دلم کی لالهی خونین بدن شد؟ سر از گنجشکهایم کی بریدند؟ گلویم کی شهید بیکفن شد؟
[ پنج شنبه 93/7/3 ] [ 6:33 عصر ] [ سید حبیب نظاری ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |