دریاچه ی قو | ||
چشم تو که پر داشتی از دیدن من چه در سر داشتی از دیدن من؟ تو که گنجشک بودی، چشم خود را چرا برداشتی از دیدن من؟ [ شنبه 89/11/30 ] [ 3:57 عصر ] [ سید حبیب نظاری ]
[ نظرات () ]
دوبیتی نمیگویم که مجنون تو هستیم تو خون ما و ما خون تو هستیم من و گنجشکها امّا، دوبیتی! به یک اندازه مدیون تو هستیم ............................................ لینک 1: گنجشکها نمیمیرند [ چهارشنبه 89/11/6 ] [ 9:11 صبح ] [ سید حبیب نظاری ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |