سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دریاچه ی قو
 
قالب وبلاگ

دوستت دارم 

«من از این شهر بیزارم» نگفته است

«به دست غم گرفتارم» نگفته است

به جز من، هیچ گنجشکی به باران

«عزیزم دوستت دارم» نگفته است 


[ یکشنبه 88/8/17 ] [ 8:48 صبح ] [ سید حبیب نظاری ] [ نظرات () ]

 

شب عریانی 

چرا دادی به باران دامنت را؟

به دریاها دو چشم روشنت را؟

شب عریانی ما سرد سرد است

بگیر از بادها پیراهنت را 


[ چهارشنبه 88/8/13 ] [ 1:29 عصر ] [ سید حبیب نظاری ] [ نظرات () ]
باران


چراغ روشنی در دست، باران
به جمع تشنگان پیوست، باران
من و تو چتر خود را باز کردیم
رسید و چتر ما را بست باران

[ سه شنبه 88/8/5 ] [ 2:28 عصر ] [ سید حبیب نظاری ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 113
بازدید دیروز: 33
کل بازدیدها: 489420