دردنامه ادبي سلام اي اهل ذوق با درايت کنيد از سست عنصرها برائت سهيل و ساعد و جبار و بيگي شده همراه با عمال ريگيدر اين مدت چه سختي ها که ديديم از اين عده چه تهمت ها شنيديم همان ها که به غايت سکه بردند از اين سفره ، زياد از وسع خوردند ... ولي در روزهاي امتحان ، آه نبوده با علي در کوفه همراه کساني که سمت ، بسيار دارند فقط با پول و لذت کار دارند يکيشان اهل بيعت با علي نيستدل شاعرنماها صيغلي نيستهمين فردا که شد آرام ، کشور همه آيند گرد بيت رهبر که : آقا ما رفيقيم و مريديم پيامت را به جان و دل شنيديم ...! بده تا مي تواني از صله جات بگو تحويلمان گيرند قضات ! زمانه آزموني دردناک استحقير سست عنصر، بيمناک استتو ديدي فاضل و افشين و جبار اميني راکعي ...رويم به ديوار پس از فرمايشات نغز رهبر که شد فصل الخطابي بهر کشورکماکان عامل تحريک گشتند