سلام برادر
اينروز ها دلتنگم ...چنان دلتنگ كه به ماهي سياه كوچولويي مي مانم كه نه تنها به دريا نرسيده بلكه تنگش هم تنگتر شده 000هر شب دعاي عظماالبلا مي خوانم هر شب علي و محمد را مي خوانم كه اكفياني فانكما كافيان اما گويي چنان بديم كه صدايي به آسمان نمي رود گويي چنان بديم كه دريچه هاي آسمان را بسته اند ديگر دلتنگي هايمان شعر هم نميشوند باز خوش به حال تو كه هنوز آرزوهايت را مي سرايي كه:
سرم را كاش يك خمپاره مي برد
كه از يك نخل هم كمتر نباشم