• وبلاگ : درياچه ي قو
  • يادداشت : نازكتر از گل
  • نظرات : 4 خصوصي ، 32 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    بارها خواندمش

    سلام به اين حقير هم سري بزنيد

    ياحق

    + سطرگريه 

    سلام نظاري عزيز

    دل نازك تر از گنجشكي تو

    الهي تا ابد پر مهر باشد

    سلام عليکم !

    اربعيني است که از داغ غمت مي سوزم
    اربعيني است که بختم شده همچون روزم

    اربعيني است که انديشه ي تو در ياد است
    نشد اما که نگاهي به جمالت دوزم

    همدرد با کاروان اسراي کربلا
    بدرود

    سلام بر آقاي نظاري گل

    آسمون شعر گنجشك هاتون همچنان آبيه و ما كه از خوندنش سير نميشيم.

    با اجازه ي شما گندمك باغزلي تقديم به حضرت زينب (س) به روز شده.تشريف بياريد خوشحال ميشم .

    يا علي مدد...

    راستي چرا؟؟
    چرا کسي نمي خواهد جواب اين چرا را بدهد...؟چرا مي سوزانيم؟چرا مي شکنيم؟ چرا پر مي ديم؟ چرا...؟

    استاد عزيز سلام، ممنونم که به هاوري سر زدين
    اين گنجشک هاي شما عجيب دارن تکثير مي شن، روزي باغي از گنجشک خواهيد داشت، و شايدم دارين، مواظب گنجشکاتون باشين، خوب مي دونم که دوستشون دارين ما هم به نوبه ي خود....
    براي گنجشک هاي بي لانه ي سرگردان دانه اي سر پناهي راهي سراغ دارين؟؟
    + سودابه اميني 

    حقيقت در پر گنجشك ها سوخت

    زبان ديگر گنجشك ها سوخت

    چرا باور نكردي حرف من را

    پر ياريگر گنجشك ها سوخت

    سلام ودرودخدابه شما استاد بزرگوار.وبلاگ تازه تأسيس من منتظرنظرات گران بهاي شماست ومن با احترام لينکتان کردم.اگردوست داشتيد مرا لينک کنيد.

    + قزلباش 

    سلام سيد

    تو دعوا بر سر گنجشك داري

    دو چشمون تر گنجشك داري

    دلت نازكتر از بال پرستو

    مگر دل از پر گنجشك داري؟

    مدتها بود كه اينهمه گنجشك يكجا جمع نشده بود. شعرهاي زيبايي برايشان سروديد

    سلام سيد عزيز

    هر چه از گنجشك بگي تكراري نميشه

    دستتان درست

    سلام بزرگوار به به استفاده کردم از کاراي قشنگت.

    با افتخار به خواندن 2 رباعي دعوتي

    "بيت الحسين را چنين سرود"

    اندوه ي با روزنه هاي نور در امتداد

    اندوه...

    چون اتاق... و ناگهاني و کبوتري آشيانه کرده

    ناگهاني درختي و سالياني است روئيده

    او:برگ: زردي نارنجي... و... حال: رفته ي رفته ...

    سبز ...

    شمع هاي بي زبان و خداي خاموشي ...

    شمع ها با چشمي و چهره ي نوراني ...

    چه ساده مي توان اتاق را سرود...

    و ايمان را بي تماشا نشست ...

    ايمان را چون کبوتري ناخوانده

    سپيدي

    سرخي

    سبز

    توامان سادگي و

    بزرگي

    اتاق کوچک و

    دريچه، دريچه

    سايه روشن ...

    مهرباني

    بوي حضور

    چشايي شوري / ... شوق

    لحن / زيبايي نور ...

    چه ساده مي توان در تنگناي اتاق سرود ...

    وبه بي مقداري واژه ها افزود ...

    سلام سيدجان

    اين كبابها را بده محمدحسين كه خيلي براش خوبه

    ولي خودت نخور برات بده

    اينقدر هم دل مارو كباب نكن

    خوش به حال گنجشک ها که طرفدار پروپا قرصي مثل درياچه قو دارن.
    راستي سلام. کم سعادت شديم و توفيق ديدارتان نصيبمان نمي شود
     <      1   2   3      >