• وبلاگ : درياچه ي قو
  • يادداشت : آيات
  • نظرات : 19 خصوصي ، 58 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    والقلم

    نه به دستم قلم داد
    تا باد را زخم زنم
    و خورشيد را خنجر
    و نه فرماني
    که از فولاد سخن
    تبري سازم
    به طمع جان اخگران
    بر اين دفتر

    رسالت من همه اين بود
    که در اين دوات
    شرابي ريزم
    از خون ارغوان
    به سكر همه آدميان
    تا مست "گردد کاغذ
    و نماند مستوري
    در او نهان

    پاره پاره
    در اين طوفان ورق خورديم
    و از اقبال همه پريان
    بالا رفتيم
    كه مگر داغ غربت خويش را
    به ختمي روئيده در صحرايي
    خنك سازيم

    اينك بر اين كاغذ
    جز نام تو چه بنويسم ؟ ... ياور