سلامي به طراوت نسيم بهاري خدمت شما استاد خوبم.
.
شهيد مهدي زين الدّين
به ما آموخت
براي افلاکي شدن بايد
خاکي شد...
به روزم و منتظر خواندن نقد و نظرهاي سازنده ي شما هستم...
راستي
هميشه دوبيتي هايتان را دوست دارم...
سلام بزرگوار صميمي جناب نظاري
دوبيتي دلنشين معطر ولبريز از انديشه واحساس لطيفتان را زمزمه کردم....مضاميني متعالي و تعبيراتي نوشکفته..وفريادي با طراوت
اين دوبيتي تازه ام تقديم به دسته گل معطر شما
زمين در بستر شب خواب ميرفت...شب از تشويش وبي مهتاب ميرفت
ومن افتاده برگ از شاخه اي که........پس از عمـــري بروي آب ميرفت
خدا! گنجشک ها را سر بريدند
كجايي ساربان جا ماندم از باد
چرا بردي مرا اينگونه از ياد
نمي بيني بيابان داغ دارد
نمي خواهي رسي ما را به فرياد !
سلام آقاي نظاري عزيز
اين چه ترکيبي ست که علم کرده ايد؟ شعر زيبا و تصوير ِ ... از آن تصويرها که بايد رو بگرداني از مانيتور...تکان دهنده که مي گويند همين ترکيب است.
سلام به همه دوستان دور و نزديک. از زاهدان تا گيلان . همه در اين مدت تقريبا ? ساله نظر خودشون رو توي وبلاگ گذاشتند و بعضي ها هم به صورت خصوصي کامنت گذاشتند.
چشمه قريحه اي که داشت مي رفت رو به خشکسالي برود دوباره جوشيد. البته تمايلات دروني آدم هيچ وقت نخواهد خشکيد.اميدوارم که دوباره حضور حقير رو تحمل کنيد تا نفس هاي سال ?? را زيبا تر بکشم.
پست سال نو رو با شعري کهنه و و يرايشي نو به روز مي کنم و اميدوارم همه دوستان هر نظري نسبت بهش دارند ابراز کنند.از دوستاني که اين شعر رو ديدند و نقد کردند ممنونم.سعي کردم تمام نواقص اون رو برطر ف کنم.
سلام
زيبا...
سلام استاد
دست مريزاد،بسيار عالي بود
تصويرتان احساساتم بعداز مدتها را تکان داد ودلم از اينهمه بيرحمي لرزيد .......................................وديگر هيچ