نمي لرزد چرا دست تو اي تيغ
به خود مي ايي اي نامرد کي -تيغ-
براي کشتنم يکبار کافي ست
نکش پشت سر فرياد هي تيغ
هميشه گنجشک باشي
اما نه جنوب
در شمال فانوس