سلام با دو غزل امام رضايي (ع) به روزم ومنتظر نقدتون در کفشداري هيات

سلام و دو صد بدرود بر شاعر گنجشكها

بسيار زيبا بود. خوب است كه گنجشكها را از سكون درآورديد.

خسته نباشيد

سلام شاعر!

زيبا بود

جناب استاد؛ باسلام وخسته نباشيد..
بنده باافتخارلينکتون کردم شماهم شاگردنوازي فرماااييدوحقيررالينک کنيد-البته در صورت تمايل -
ضمنا اشعارونوشته هايي که داخل دوستاره ميذارم از خودمان است..
مثل:
*بربيستون پيکر خود تيشه ميزنم شيرين ترين حکايت فرهادها منم*
يا:
عشق را در نانوايي بين که از هرم تنور هرکه را ديدم به نانش جوش شيرين ميزند.

ممنون ميشويم موردنقد ودقت نظرتان قرار دهيد!

ياعلي

بسيار سلام و فراوان درود.

بسيار لذت بردم. زيبابود و ديگر هيچ

سلام. شعر هاتون قشنگ بود. منو به ياد خاطره هام انداخت!

يادش به خير يه زماني درست روبروي خونه ام دو تا کاج بزرگ بود که هر روز هزار تا گنجشگ رو شاخه هاش مي نشستن و برام آواز مي خوندن. اونم فقط و فقط برا من. حتما اونا مي دونستن من آواز ها شو نو شعر مي کنم!

تصوير اين پست چه بامزست!!!

خندم ميگيره ازش!!!

واي گنجشکها هم انگار مثل ما آدما هستن!!!

ديدين تو خيابون دو نفر دارن دعوا ميکنن کلي ادم دورشون جم ميشن ببينن چه خبره؟

انگار اين گنجشکا هم مث آدماي خاله زنک هستن!!! :)

هر بار ميبينمش لبخند ميزنم!!!

سلام

مي بينيد؟ نرها جنگجواند،حتي اگر گنجشك باشند

بقيه ي اون تپلي ها ي نمكدون هم وايستادند تماشا!

بابا يكي بياد جلو ازهم سواشون كنه.

راستي شما فكر مي كنيد گنجشك ها سر چي دعواشون ميشه؟

سلام سيد

خوبي؟سلامتي؟هنوز از صفربيگي خبري نشده...

مصاحبه با حميد عجمي و قربانعلي اجلي را به ايميلت فرستادم..

يا حق