وبلاگ :
درياچه ي قو
يادداشت :
نگاه
نظرات :
1
خصوصي ،
34
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
آتسا
باز هم سلام. به شما و به گنجشک ها و آن گنجشکي که روزي يک لحظه مهمانم شد.
روي پاهاي کوچکش از پله ها بالا پريد. آهسته وارد اتاقم شد. از ترس اينکه او نترسد نفسم گرفت؛ حتما" مي دانيد اگر کله کوچکش به شيشه بخورد مي ميرد. تکان نخوردم و او آرام و بي خيال اطراف را بررسي مي کرد. روي صندلي ها پريد و بعد ميز بزرگ وسط اتاق. همچنان بي تکان بودم. اما او مرا مي ديد. روي ميزم پريد، سرش را کج و نگاهم کرد:حتما" مرا مي ديد چون پرنده ها رنگ ها را تشخيص مي دهند. آرام به طرف پنجره پريد. جيکي کرد و ... پر کشيد به آسمان.