• وبلاگ : درياچه ي قو
  • يادداشت : پَر
  • نظرات : 3 خصوصي ، 26 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    لبخند عاشقانه، پاهاي سوخته

    پانزدهمين بهاري بود که با فاميل مي رفتيم سيزده به در. با برو بچه هاي همسن و سال خودم شايد با يکي دو سال اختلاف سن.

    يکي از پسرهاي فاميل که به مهربانترين معروف بود جلو آمد و براي ابراز علاقه اش به من گنجشک کباب شده اي را در دستم گذاشت. لبخند زد و گفت: "خوشمزه اس"