سلام بر نگاه مهربانت سيد
زيبا بود و لذت بردم و دست مريزاد
احساستان هميشه جاري
سلام
بايد پا بكوبم زمين تا پست طولاني منو بخونيد؟
سلام سيد!
مثل همييشه زيبا و دلنشين بود. نويسا باشيد!
درود بر شما قلمزن عرصه ي ادبيات و هنر
خدا را شکر که از وجود مبارکتان مستفيض گشته و از وبلاگ پربارتان بهره ها مي بريم.
با يک زلال از جناب دادا بيلوردي ( بنيانگذار سبک زلال ) بروزم و منتظر نقد و نظرتان هستم
قربان ! جسارت است ببخشيد ! اگر بي خبر و بي اطلاع باشيد عبارت ( سبک زلال ) را از گوگل جستجو فرموده مطالعه فرماييد .
سلامت و سربلند باشيد
هوا بوي گنجشك مي داد،
زمين بوي پرواز و ماهي.
لبِ پنجره آمدم تا،
كنم آسمان را نگاهي.
به خورشيد گفتم بتابد،
مرا بوسه باران كند باز
و گفتم به باد بهاري،
كه رقصيدنت را بياغاز!
به چشمان من بوسه مي زد،
گل گرم خورشيد، در باد.
لب پنجره، شاد بودم،
هوا بوي گنجشك مي داد.
جعفرابراهيمي
راستي (به شيوه ي خودت ) سلاااااام
بسم الله الرحمن الرحيم
*لكل بيت،بيت في الجنة*
سرور ارجمندم،سلام
وبلاگ شعر آييني شميم يار،مفتخر است كه مزين به اشعار آييني گهربار حضرت عالي و لينك وبلاگ ارزشمند شماست.
اگر لايق بدانيد، موجب مزيد امتنان است كه شما نيز، شميم يار را در لينكستان وبلاگ خود قرار دهيد
و
با ارائه ديگر اشعار آييني خود، امكان بهرمندي و مستفيض شدن از آنها را فراهم آوريد.
توفيق روزافزون جناب عالي ، در خدمت به آستان مقدس ثقلين را از خداي سبحان مسئلت دارم.
آقا سيد قربون اون دل گنجشکيت برم که هميشه به ياد ما گنجشکايي...
التماس دعا
خدايا
چه حس زيبايي اين فرزند زهرا در من ايجاد مي كند.
مي آيم و پشت پنجره اش مي نشينم و گنجشكهايي را تماشا مي كنم كه در اين باغ بر شاخه ها منقار به هم مي زنند و به قول استادم فولادي عزيز صداي جيك جيكشان جهان را پر مي سازد .
آخر مرد ! اين چه كاري است كه با ما مي كني و هر روز اشك بر چشمهاي ما مي نشاني ؟ نمي گويي آنقدر دلبسته ات شويم كه دم رفتن دل كندن سخت باشد و زبانم لال بچسبيم به طاق اين آشيانه كه براي ما ساخته اي و ديگر عزرائيل هم زورش به ما نرسد و از دست اين همه گنجشك كه بال و پرمان داده اند و حياتمان شده اند شكايت برد نزد دوست كه ما زورمان به سر اين بنده عاصي نمي رسد
نفسش را جاي ديگر گرو گذاشته است و آن را به ما نمي دهد .
يعني نمي داند تقصير جيك جيك گنجشكهايي است كه مي آيند و با آن بال و پر سوخته مي نشينند و زل مي زنند در چشمهاي كور ما تا مگر روشنشان سازند .
سيد بزرگوار
جان آقايت دعايمان كن مگر در اين باقي عمر قطره اي نور در چشممان بچكد .
هم نمازت
محمد اعمي
چقد اين دوبيتي واسم آشناست!احساس ميکنم قبل تر هم اين پست رو گذاشتيد.
چه خوشبختي كه گنجشكي در اين باغ
چه اقبالي كه باراني بر اين داغسلام سيد
به خدا هر بار اينجا مي آيم و جيك جيكت را مي شنوم و سيماي مهربانت را مي بينم جگر سوخته ام خنك مي شود .
جان آقايت سحر كه بلند مي شوي و د ر آسمانش بال و پر مي گيري و غروب كه از آن گندم زار به تمناي دانه اي مي گذري و دوست روزي به منقارت مي گذارد ... ما را هم دعا كن كه شايد بشود با اين بال شكسته قد ارزني بالا رويم .
جان سيد ما را هم دعا كن
