• وبلاگ : درياچه ي قو
  • يادداشت : انسان
  • نظرات : 4 خصوصي ، 30 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    خدايا

    چه حس زيبايي اين فرزند زهرا در من ايجاد مي كند.

    مي آيم و پشت پنجره اش مي نشينم و گنجشكهايي را تماشا مي كنم كه در اين باغ بر شاخه ها منقار به هم مي زنند و به قول استادم فولادي عزيز صداي جيك جيكشان جهان را پر مي سازد .

    آخر مرد ! اين چه كاري است كه با ما مي كني و هر روز اشك بر چشمهاي ما مي نشاني ؟ نمي گويي آنقدر دلبسته ات شويم كه دم رفتن دل كندن سخت باشد و زبانم لال بچسبيم به طاق اين آشيانه كه براي ما ساخته اي و ديگر عزرائيل هم زورش به ما نرسد و از دست اين همه گنجشك كه بال و پرمان داده اند و حياتمان شده اند شكايت برد نزد دوست كه ما زورمان به سر اين بنده عاصي نمي رسد

    نفسش را جاي ديگر گرو گذاشته است و آن را به ما نمي دهد .

    يعني نمي داند تقصير جيك جيك گنجشكهايي است كه مي آيند و با آن بال و پر سوخته مي نشينند و زل مي زنند در چشمهاي كور ما تا مگر روشنشان سازند .

    سيد بزرگوار

    جان آقايت دعايمان كن مگر در اين باقي عمر قطره اي نور در چشممان بچكد .

    هم نمازت

    محمد اعمي