سلام
خيلي لذت بردم از اين:
چرا وقتي عطش باريد، باران!
رها کردي دل گنجشک ها را؟
اما در مصرع دوم خيلي بي خيالي پيشه كردي.
دربقيه
كلا با گنجشك خوب بازي كرده اي و:
بگير از بادها پيراهنت را
حركت قشنگي است
كفشهاي مكاشفه ات بادوام و سرت سبز
در گورستان زمان
بر خاطره هايم
فاتحه خواندم
سلام آقاي نظاري مثل هميشه زيبا و جذاب و عالي بود
عمق واقعه عاشورابراي هيچ كس قابل هضم نيست.چون اونقدر دردناكه كه اگه تونستي كامل دركش كني مجنون ميشي