چه باران قشنگي!
حيف كم است تا صد تا هم بود يك نفس مي خوندم.
راستي عليك!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام سيد بزرگوار
از شعرهاي باراني ات بيشتر لذت بردم. پايدار باشي.
سلام سيد!
كلاغها تكثير شدند!
(باران مي بارد و ما تا فرصتي ديگر عاشق مي شويم... )
سلام حبيب.چيه؟ باز باروني شدي؟البته حال و هواي منم ابريه.اشكمو در نيار..........
اينجا من اول هم كه برسم باز نفر آخرم
زيبا نوشتن شما و لذت بردن ما از نوشته هاي شما كه ديگه حكايتش قديميه
اگه بخوام ي حكايت جديد بگم قصه ي خوشبختي منه كه شما بابتش بهم خوش به حالت ! گفتيد.اين حكايت جديد ي بدي داره اونم اينه كه ديري نمي پايد !ظهورش هم من باب خالي نبودن عريضه و تعادل هيجانيه!
اين كه شد دوتا!
چقدر حرف زدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اينم بگم رفتم:ممنون كه سر زديد.خيليييييييييييييييييييييي زيبا مينويسيد