بزن تنبور من چنگم غريبه
و با سازت هماهنگم غريبه
دگر راهي نمانده تا دل تو
و من دلتنگ دلتنگم غريبه
اين شعرو توي همايش شعر كرمانشاه براي شما خوندم و شما در جواب گفتيد:
تمام ساقه هاي ترد با من
اگر پروانه اي پژمرد با من
بيا تار و دف تنبور با تو
تمام دختران كرد با من
سلام