سلام شاعر گنجشکها!

اولين بار که در حضور خودتون خوندمش و حظ بردم. اين بار هم که تنهايي خوندم حظ مضاعف بردم.

انشاالله هميشه گنجشکي باشيد اما چشماتون مثل اونها پر از غم نباشه.

ياحق

لبخند عاشقانه، پاهاي سوخته

پانزدهمين بهاري بود که با فاميل مي رفتيم سيزده به در. با برو بچه هاي همسن و سال خودم شايد با يکي دو سال اختلاف سن.

يکي از پسرهاي فاميل که به مهربانترين معروف بود جلو آمد و براي ابراز علاقه اش به من گنجشک کباب شده اي را در دستم گذاشت. لبخند زد و گفت: "خوشمزه اس"

استاد مهربان! بسيار بسيار لطيف و خواندني بود...پيروز باشيد

كاري نكردم كه جبران بخواهد ! من هم اميدوارم !
گنجشك هاي شما بسيار دوست داشتنيست ! ممنونم .

اين بالايي در جواب كامنتتان بود !
بسيار زيبا بود.

سلام مجدد بر حبيب شعر معاصر و سالار گنجشکها.
ممنون از نکته بسيار دقيقي که فرموديد.
سيد جان. بنده اين بازگشت را فقط به بازگشت غزل دهه هفتاد محدود نمي دانم، بلکه به بازگشت مجموعه جريان شعر دهه هاي شصت و هفتاد و با همان حال و هوا و در جرياني واحد و در همه قالبهاي غزل و نيمايي و دوبيتي و رباعي و حتي با خودنمايي در قالبهاي جديد لازم مي دانم، که شما هم بجمدالله طرف دوبيتي اش را داريد و ان شا ءالله طرفهاي ديگرش را هم.
برايتان پيروزي آرزومندم.

سلام و ارادت سيد عزيز

مثل هميشه زيبا بود و با احساس

دست مريزاد و درود

سلام بر سيد حبيب عزيز.
ممنون از آگاهيهاي خوبي که داديد. آنقدر شوق خواندن اين گنجشکها را دارم که به همه سر زدم.
باز هم زيبا بود گرامي.
گنجشکهايتان افزون اي سالار گنجشکها.

پري از بال يك گنجشك بودي

دل از باد پريشاني ربودي

در آغوشت گرفت و كرد پرواز

چو بالا سر شدي اشكي سرودي

سلام

سيد ما گنجشکتيم.

چطوري مي تونيد اينقدر گنجشك گنجشكي و از گنجشكها شعر بگوئيد؟

بي نهايت لذت مي برم از شعرهايتان

سلام سيد حبيب نظاري عزيز!

اين گنجشك ها مي برد مرا به هواي ديدنت.